educational psychology

وبلاگ انجمن دانشجویی روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا(س)

educational psychology

وبلاگ انجمن دانشجویی روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا(س)

این وبلاگ متعلق به انجمن علمی روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا(س) می باشد.
اعضای انجمن :

صدیقه عباس زاده(دبیر انجمن)
فروغ میرزاخانی
نرجس اسماعیلی
مریم جلالی
سمیه هاشمی

بایگانی

مدرسه طبیعت

صدیقه عباس زاده | Tuesday, 6 Bahman 1394، 05:42 PM

school of nature


مدرسه طبیعت


این نوشته تقدیم می شود به بنیانگذار طبیعت گرایی (روسو)


بشر از دیر باز دوست داشته که در آغوش طبیعت بماند و از آن الهام بگیرد چرا که این طبیعت است که همچون معلمی عاشق به انسانها درسهایی بخردانه و تامل بر انگیز می دهد. امروزه با محصور شدن در چهار دیواری ها که ثمره ی آن دور بودن از طبیعت و زیبایی های  آن است و انسان که هنوز هم عاشق و شیفته ی طبیعت است با دور بودن از این خلقت خدایی نتوانسته به  تعاملات و دانش هایی که خود باید بیاموزد دست پیدا کند.

روسو پدر طبیعت گرایی می دانست که آشتی انسان با طبیعت می تواند کمک بزرگی به دانش و تعاملات بشری کند. او طبیعت را به عنوان بهترین معلم برای کودک می دانست. با این اوصاف امروزه عده ای بر آن شدند که طبیعت را در آغوش کودک قرار دهند که بر خواسته از نیاز امروز کودک و اندیشه ای برای فردا او باشد. مدرسه ی طبیعت به عنوان اولین مدرسه در ایران خواسته تا به بچه ها آزادی، طراوت، اکتشاف، و چیزهایی که برای کودکان مورد غفلت قرار گرفته است بدهد.

استاد وهاب زاده موسس مدرسه ی طبیعت است. ایشان به عنوان یک معلم کودکی را به کودکان هدیه می دهد و مدرسه طبیعت را به خاطر کودکان تاسیس کرد تا تعاملات کودکان را بر انگیزد و آنها را به کاوش در طبیعت وا دارد تا با طبیعت یکی شوند و خود را جزئی از عناصر طبیعت بدانند.

حال به این می پردازیم که مدرسه طبیعت چیست و چگونه جایی است؟

مدرسه ی طبیعت کاوی کنج فضایی است که در آن کودک به صورت آزاد، پویا با کمترین محدودیت ها، شادمان، و سر خوشانه طبیعت و عناصر مرتبط با آن را تجربه می کند. کودک در این فضا در تخیلاتش غرق می شود، و به کاوش های آزادانه می پردازد. کودک عناصر مختلف محیط را دستکاری می کند و شکل می دهد. با تخیلاتش در رابطه با اشیاء و موجودات اطرافش جان می بخشد. به صورت فردی یا با دوستان واقعی و خیالی اش چیزهای مختلف می سازد و با آن ها شادی و بازی می کند. کودک در این فضا با جانوران، گیاهان وحشی، و اهلی مختلف آشنا می شود و آن ها را لمس کند.

فعالیت های معنی دار طبیعی مختلف نظیر جمع آوری گیاهان خوراکی، باغبانی، نگه داری از حیوانات، تهیه ی غذا، فراوری مواد مختلف، ساختن وسایل و ابزار از مواد طبیعی و نظایر آن ها مشارکت می کند و به صورت فردی یا جمعی به بازی می پردازد.

مربیان مدرسه، از این جهت که ارتباط میان کودک و طبیعت، و کودک با کودک را تسهیل می کنند تسهیل گر نامیده می شوند. از خلاقیت کودک جلوتر گام بر نمی دارند و همواره در پشت سر او و یا در کنار و همراه او قرار می گیرد. آن ها اجازه می دهند کودک خود کشف کند. به همین دلیل کودک آزاد است که با ترس ها، ندانسته ها، رویاها، و آرزوهای خود مواجه شود و گام به گام یاد بگیرد تا رشدی طبیعی و چند جانبه را تجربه کند.


 نویسنده: مریم صالحی  دانشجوی ارشد روانشناس تربیتی دانشگاه الزهرا


  • صدیقه عباس زاده

مدرسه والدورف

صدیقه عباس زاده | Monday, 5 Bahman 1394، 01:34 PM

مدرسه والدورف

برای یک دانش آموز مدرسه والدورف، موسیقی، رقص، تئاتر، نویسندگی، ادبیات، افسانه ها و اسطوره ها، چیزهایی هستند که عمیقا تجربه می‌شوند. دانش آموزان مدرسه‌ والدورف، از راه این تجربه‌ها، شوقی همیشگی را برای آموختن در وجود خود پرورش می‌دهند. رشد احساسی، فکری و ذهنی، بدنی و روانی از آن‌ها انسان‌هایی می‌سازد که خود را باور دارند و راه خود را در زندگی می‌شناسند. چنین انسان‌هایی آماده خدمت به جامعه هستند.

 

رادلف اشتاینر، خالق روش آموزش خلاق والدورف است. او این روش را در سال۱۹۱۹به جهان معرفی کرد. روشی که پشتوانه‌ای استوار از یک فلسفه داردفلسفه‌ای که انسان را آزاد، اخلاق گرا و زیبایی پسند معرفی می‌کند

روش والدورف به نیازهای یک کودک در حال رشد توجه می‌کند. آموزگارانوالدورف، می‌کوشند تا آموزش را به یک هنر تبدیل کنند. هنری که همه وجودکودک را مخاطب قرار می‌دهد، دست‌ها، قلب و مغز را. اگر به یک مدرسه والدورفوارد شوید، نخستین چیزی که توجه شما را جلب می‌کند، اهمیتی است که بهساختمان مدرسه داده شده است. دیوارها، معمولا با رنگ‌های شاد و زنده پوشیدهمی‌شوند. کارهای هنری کودکان که همه جا به دیوارها آویخته، به دیوارهاجلوه می‌بخشد.شَ

همه جا می‌توانید نشانه‌هایی از فعالیت‌های دانش آموزان را ببینید. برروی هر میز، یک کتاب درسی ویژه قرار دارد. نکته جلب توجه کننده دیگر،احتمالا اشتیاق و تعهد بسیار آموزگاران است که در چهره و فعالیت آن‌ها دیدهمی‌شود. این آموزگاران، به تک تک دانش آموزان خود به چشم شخصیت‌های یکتانگاه می‌کنند. برای این آموزگاران چنین پرسش‌هایی مطرح است:

  • چطور به یک کودک کمک کنیم تا به عالی ترین شکل توانایی های تحصیلی خود را بروز دهد؟

  • چگونه اشتیاق به کار و آموختن همراه با خودآگاهی سالم، علاقه و توجه بهدیگر انسان‌ها و احترام به جهان  را در وجود کودک بیدار کنیم؟

  • چطور می‌توانیم به دانش آموزان کمک کنیم تا معنای زندگی خود را بیابند؟

هنگامی که کودکان بین آن‌چه می آموزند و آن‌چه تجربه می‌کنند ارتباطبرقرار می‌کنند، سرزنده و مشتاقند. به این ترتیب، آن‌چه می‌آموزند،برای‌شان درونی می‌شود. مدرسه‌های والدورف به گونه‌ای طراحی شده اند که این شیوه آموختن را به پیش ببرند

آموزگاران در مدرسه‌های والدورف خود را متعهد می‌دانند تا شوقی درونیبرای یادگیری در وجود هر کودک بیدار کنند. آن‌ها از راه‌های گوناگونی اینهدف را دنبال می‌کنند. حتا موضوع‌های به ظاهر خشک و آکادمیک هم به شکلیپویا و همراه با تصویرهای بسیار به دانش‌آموزان ارائه می‌شوند.

با بیداری این شوق درونی برای دانستن، دیگر نیازی به آزمون‌های رقابتی،نمره دادن و جایزه برای رفتار مناسب در کلاس برای مشتاق کردن کودکان به درسخواندن نخواهد بودبرنامه درسی در روش والدورف، گسترده و همه جانبه است و به گونه ای تنظیم شده که به نیازهای کودکان در سه دوره رشد پاسخ دهد:

  • از تولد تا ۶ یا ۷ سالگی

  • از ۷ تا ۱۴ سالگی

  • از ۱۴ تا ۱۸ سالگی

رادلف اشتاینر، به آموزگاران گوشزد می‌کرد که بهترین راه برای حمایت ازکودکان در مدرسه، این است که بکوشید هر یک از دوران رشد خود را به تمامی وبه خوبی سپری کنند و محتوای مناسب سن آن‌ها را در هر دوره به ایشان ارائهکنید.

مهدکودک و پیش دبستانی در مدرسه والدورف
نخستین کاری که یک آموزگار کودکان خردسال، در یک مدرسه والدورف، انجاممی‌دهد، ساختن محیطی گرم و صمیمی مانند خانه برای کودکان است. محیط مهدکودکو پیش دبستانی والدورف امن و حمایت کننده است و همه چیز در یک روند تکراریو منظم به پیش می‌رود. در چنین محیطی، آموزگار والدورف، با کمک دو شیوهاصلی به نیازهای رشد کودکان پاسخ می‌دهد

یکم این‌که، آموزگار فعالیت‌های ، روزانه خانگی عملی و هنرمندانه ای رابرای کودکان ترتیب می‌دهد. فعالیت‌هایی که کودکان به سادگی می‌توانند آن‌هارا تقلید کنند. کارهایی مانند پختن، نقاشی کردن،باغبانی کردن و ساختنکاردستی. این فعالیت‌ها، بسته به تغییر چهره طبیعت و جشن‌ها و مناسبت‌هایهر فصل سال تغییر می‌کنند.

شیوه دیگر این است که آموزگار می‌کوشد تا توانایی تخیل کودکان را براساس سن آن‌ها پرورش دهد. او این کار را با گفتن قصه‌ و ترتیب دادن بازیآزاد انجام می‌دهد. آموزگار قصه‌ها را با دقت بسیار برمی‌گزیند.  بازی‌هایآزاد یا تخیلی هم به این ترتیب هستند که کودکان سناریو هایی را که خودشانمی‌سازند بازی می‌کنند. این بازی‌ها، به کودکان کمک می‌کنند تا زندگی را ازنمودهای گوناگون و به شکل عمیق تر تجربه کنند

اسباب بازی‌های کودکان هم از مواد طبیعی ساخته می‌شوند. میوه‌های درختکاج، چوب، پنبه، ابریشم، صدف‌ها، سنگ‌ها و دیگر ابزار طبیعی در بازی‌ها بهکار می‌روند. این مواد طبیعی را کودکان خود گردآورده اند، هم با آن‌ها بازیمی‌کنند و هم برای زیبا کردن اتاق از آن ها استفاده می‌کنند. تکرار وترتیب، یکپارچگی حس‌ها، هماهنگی بین چشم و دست‌ها، تجربه زیبایی‌های زبان ودیگر مهارت‌های لازم برای شکل گرفتن پایه‌های رشد تحصیلی در مهدکودک پرورشداده می‌شوند. در این فضای به راستی طبیعی، دوست داشتنی و خلاق، کودکان بافعالیت‌ها و ساختاری روبه رو هستند که به آن‌ها کمک می‌کند برای ورود بهمدرسه آماده شوند.

دبستان در مدرسه والدورف (پایه های یکم تا هشتم)
هنگامی که کودک برای ورود به نخستین پایه دبستان آماده است، به توانایی اوبر درک مفاهیم انتراعی تر توجه می‌شود. مفاهیم مانند و کارهایی نوشتن،خواندن و حساب کردن. اما، برای کودک، تنها به دست آوردن دانش اهمیت ندارد
شیوه ای که این دانش به کودک ارائه می‌شود، بر اساس خلاقیت آموزگار بسیارمهم است. آموزگاران، در این‌جا، نقش سازندگان دانش را برعهده می‌گیرندآن‌ها باید یک موضوع آموزشی را با خلاقیت خود بپرورانند و ارائه کنند. اینکار برای پاسخ به نیاز درونی کودک به یک مرجع مناسب انجام می‌شود  تابتواند بستر مناسبی برای او فراهم می‌کند تا با دنیا ارتباط برقرار کند.مدرسه والدورف با ارائه نقش جالب توجه "آموزگار کلاس" به نیاز کودکانبرای برخورداری از یک مرجع در کلاس پاسخ می‌دهد: آموزگار کلاس، مسئولکودکان خواهد بود. از زمانی که دندان‌های شیری‌شان می‌افتد تا هنگامی که بهدوران بلوغ می‌رسند.  با این‌که، آموزگار کلاس، تنها معلم کودکان دردبستان نخواهد بود، اما، در تمام هشت سال دوران دبستان، آن‌ها را همراهیخواهد کرد. آموزگار کلاس، راهنمای کودکان در سال‌های دبستان است و بسیاریاز موضوع‌های آموزشی را هم به آن‌ها می‌آموزد

در این دوران، یعنی از کلاس یکم تا هشتم، دانش آموزان مهارت‌های پایه‌ایخواندن و نوشتن و ریاضیات را می‌آموزند. در این سال‌ها، کودکان در انواعفعالیت‌های فرهنگی شرکت می‌کنند تا توانایی تخیل خود را پرورش دهند. ازنقاشی، طراحی، شعرخوانی و تئاتر گرفته تا آواز خواندن، ساز زدن و مانندآن. در تمام این دوران و هنگام انجام فعالیت‌های فرهنگی و عملی، وظیفه اصلیآموزگار این است که با نیروی تخیل یک هنرمند با دانش آموزانش کار کند

در مدرسه والدورف قرار بر این نیست که کودکان تنها انجام دادن کار هنری ومهارت‌های دستی را بیاموزند، بلکه آموزگار باید موضوع‌های به ظاهر"غیرهنری" را هم با به کار گیری تخیل و از راه‌های هنرمندانه به دانشآموزانش بیاموزد. بله، درست است. ریاضیات و دستور زبان، نجاری و بافندگی،ورزش‌ها و زبان‌های خارجی، همه در برنامه درسی والدورف قرار دارند. اینمفاهیم، با روش‌های بسیار گوناگونی به کودکان آموزش دادهمی‌شوند. فعالیت‌های فرهنگی، به کودکان کمک می‌کنند تا با نیرومند کردنتوانایی درک و دریافت، به آهستگی مهارت‌های تحصیلی را در خود پرورش دهند

برای نمونه در جغرافی، کودک هنگامی می‌تواند به درک درستی از اقلیمجغرافیایی شمال آمریکا برسد که آموزگارش، بتواند به شکلی هنرمندانه، توصیفیو نمایشی، هوای تازه و پر از اکسیژن جنگل‌های شمالی، هوای سرد و مرطوب وسنگین باتلاق‌های لویزیانا، هوای برف و بارانی و متلاطم دشت‌های میدوسترن وهوای خشک و سوزان بیابان‌های غرب کوه‌های راکی  را به کودکان نشاندهد. آموزگار، پیش از هر چیز، احساس‌ کودکان ۷ تا ۱۴ ساله را جذب می‌کنددر حقیقت، شخصیت کودک بیشتر از این‌که به خود موضوع آموزشی جذب شود، بانیروی آموزگار به عنوان یک هنرمند ، شکل می‌پذیرد و به درک بهتر و عمیق‌ترهدایت می‌شود.

در برخورد با علوم طبیعی، احساس شکوه و شگفتی از هنگام خردسالی در وجودکودک زاده می‌شود. هنگام آشنایی با بدن انسان، کودکان ارتباط مهم بیناستخوان‌ها و گلبول‌های قرمز را که در استخوان‌ها تولید می‌شوند، کشفمی‌کنند و احساس شکوه و شگفتی وجودشان را فرامی‌گیرد. یا هنگامی که دربارهشیوه‌های گوناگون تولید دانه در گیاهان مختلف می‌آموزند، رشته دنباله دارتکامل را درک می‌کنند و به شگفتی درمی‌آینداین حس شگفتی و شکوه، به یک احساس احترام می‌انجامد. احساس احترامی نسبتبه طبیعت و محیط زیست که پایه استواری برای حفاظت از طبیعت و محیط زیست رادر وجود کودک می‌سازد. این احساس، باید زمینه ساز بروز استعدادهای کودکاندر فراگیری علوم در دوره‌های آینده تحصیلی آن‌ها هم بشود.  

برای رسیدن به این هدف، همه وجود یک مدرسه والدورف، از چیدمان کلاس‌هاتا شیوه‌ای که یک شعر خوانده می‌شود، از خودکاری که یک دانش‌آموز براینوشتن استفاده می‌کند تا تمرین‌هایی که در ورزش ژیمناستیک انجام می‌شوند،بر اساس دو ملاک تنظیم می‌شوند: فعالیت‌ها و درس‌ها باید کاربردی و زیباباشند. برای کودک، دو ملاک کاربردی و زیبا بودن، نیروی مرجع امنی رامی‌سازد که تاثیر شگفت انگیزی بر نیروها و احساس درونی و بیرونی او برجامی‌گذارد.

 دبیرستان در مدرسه والدورف
در دبیرستان، از کلاس نهم تا دوازدهم، نقش تازه‌ای در ذهن دانش‌آموز پدیدارمی‌شود. نقشی آرمانی از یک بزرگ‌سال. راست‌گویی، اندیشیدن، خودداری ومتانت، ملاحظه کاری، فکر و خیال بسیار، خوش قلبی، ویژگی‌های مورد علاقهنوجوانان هستند. هنگام چهارده سالگی و پس از آن، نوجوان انتظار دارد اینویژگی‌ها را در آموزگارانش ببیند. نوجوان، دیگر حاضر نیست مرجعی را بدونداشتن آگاهی بپذیرد. بنابراین، به دنبال آموزگاری است که الهام بخش او باشدو شایستگی تقلید کردن را داشته باشد

دانش آموزان دبیرستان، نیاز به آموزگارانی دارند که خود را وقف دانشیکرده باشند و در موضوع‌های مشخص، ماهر باشند. از منطق در ریاضیات و هماهنگیدست و چشم و واکنش به هنگام کار با فلزات و نجاری و بدنسازی گرفته تامهارت در ژیمناستیک و یوریتمی (رقص ویژه روش آموزش والدورف).

در دبیرستان، دانش‌آموزان، بر اساس ویژگی‌های شخصی و استعدادهای‌شان بهسوی افراد و زمینه‌های مشخص مطالعه، کشیده می‌شوند. در این هنگام،دانش‌آموزان باید نظم و ترتیب لازم در کار بر روی موضوع‌های مختلف رابیاموزند و بینشی را که برای درک ارتباط بین موضوع‌ها و علوم مختلف وجوددارد را در خود پرورش دهند.


منبع

http://whywaldorfworks.org



ارسالی از خانم مریم جلالی دانشجوی ارشد روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا







 

                                                                                                 





 

 

  • صدیقه عباس زاده

کارگاه اختلالات یادگیری

صدیقه عباس زاده | Friday, 2 Bahman 1394، 05:37 PM

به اطلاع معلمان و علاقمندان به امر یادگیری در حوزه ی تعلیم وتربیت کودکان می رسانیم: 


گروه روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا(س) بنا به درخواست دانشجویان علاقمند و ضرورت و اهمیت این موضوع اقدام به برگزاری کارگاهی با عنوان اختلالات یادگیری نموده است.مدرس این کارگاه آقای دکتر تبریزی می باشند.


از علاقمندان دعوت می شود در صورت تمایل به ثبت نام در این کارگاه با شماره تلفن های زیر تماس گرفته یا پیامک ارسال کنند.


09106867074

09036007338









  • صدیقه عباس زاده

کم کردن لجبازی در کودکان

صدیقه عباس زاده | Friday, 2 Bahman 1394، 05:20 PM



کم کردن لجبازی در کودکان و نوجوانان:



تا جایی که ممکن است به فرزندان دستور مستقیم ندهید، بلکه فرصت انتخاب‌های مختلف به او بدهید. خوبی این روش آن است که شما موارد انتخابی را کنترل می‌کنید و در هر حال هر انتخابی که او انجام دهد، مورد رضایت شماست و این امکان انتخاب، فرزندتان را که تشنه استقلال و خودگردان بودن است راضی می‌کند. برای مثال به او نگویید که "همین الان اتاقت را تمیز کن." با این کار حتما با او وارد مشاجره خواهید شد. در عوض بگویید "چه کاری را اول دوست داری انجام دهی؟ لباس‌هایت را در کمد بگذاری یا تختت را مرتب کنی؟" یا اینکه "دوست داری چه موقع تمیز کردن اتاقت را شروع کنی قبل از غذا یا بعد از غذا؟" احساس مالکیت و استقلال، خوشایندترین احساس برای کودکان و نوجوانان است، پس اجازه دهید فرزندتان در تصمیم‌گیری مشارکت داشته باشد. به عنوان مثال بگویید: "فکر می‌کنی بهترین راه برای مرتب کردن وسایلت چیست؟" بچه‌های لجوج در مورد درست و اشتباه بودن افکار و اعمالشان بسیار سرسخت هستند، اگر به نتیجه‌ای برسند حس می‌کنند که باید از آن دفاع کنند. شما هر چه سخت‌تر سعی کنید که آنها را متقاعد سازید، مخالفتشان قوی تری خواهد شد، در چنین مواقعی ساده‌ترین راه برای جلب همکاری آنها این است که موقعیت آنها را تصدیق کنید و نشان دهید که احساساتشان را درک می‌کنید. برنامه‌ای کاملا منظم برای فعالیت‌های روزمره تعیین کنید. هر چه این برنامه‌های منظم برای فرزندتان بیشتر به صورت عادت درآید، کمتر احتمال دارد که با رفتاری سرسختانه رو به رو شوید.

در دام لجبازی کودکان نیافتید. وقتی شما هم لجبازی میکنید در حقیقت به فرزندتان میاموزید با این روش میتواند شما را کنترل کند




هیچ کس اهمیت نظم و انضباط را انکار نمی کند. به اعتقاد مایکل برودی روانشناس ، آموزش نظم به کودکان، در حقیقت، آموزش تمدن به آنها برای ورود به اجتماع است ، گرچه آنها مرتباً صبر والدین خود را آزمایش می کنند. زمانی که صحبت از آموزش نظم و انظباط به کودکان می شود، باید بدانیم هیچ راه جادویی و سریع برای آن وجود ندارد. اگر فرزندان شما هم نظم پذیر نیستند و به حرفتان گوش نمی دهند، این مقاله را حتماً مطالعه کنید. 


 


روش اول : برای رفتار خوب، جایزه در نظر بگیرید 


زمانی که تنبیه، محور نظم و انضباط باشد، والدین از رفتارهای خوب فرزندان خود غافل می شوند. به اعتقاد میسون ترنر، روانشناس مرکز پزشکی سان فرانسیسکو، شما با رفتارهای مثبت، نتایج بهتری می گیرید تا رفتارهای منفی. تشویق اعمال خوب، رفتارهایی که می خواهید در فرزندان خود تغییر دهید را مورد هدف قرار می دهد، نه کارهایی که می خواهید انجام ندهد. او معتقد است که، نباید که هر بار فرزند شما کار خوبی انجام داد، مقدار زیادی شکلات به او جایزه دهید. کارهای کوچک را با جملاتی مانند: "کارت عالی بود، خیلی خوشحالم که این کار را انجام دادی" و زمانی که کارهای بزرگتری انجام داد مانند: تمیز کردن اتاق، جایزه بهتری و بزرگتری در نظر بگیرید. 


 


روش دوم : قانونهای مشخص داشته باشید 


اگر قوانین شما واضح نباشد، و یا فقط زمانی در مورد قوانین صحبت شود که یکی از فرزندان قانونی را نقض کرد، فرزند شما برای دنبال کردن قوانین دچار مشکل خواهد شد. به گفته برودی رئیس کمیته آکادمی روانشناسی کودکان و بزرگسالان آمریکا، والدین تعیین می کنند که چه توقعی از فرزندان وجود دارد. زمانی قوانین را برای فرزندان خود شرح دهید، که مطمئن باشید می توانید به وضوح با او صحبت کنید و او نیز برای گوش کردن به شما در وضعیت مناسبی قرار دارد. به اعتقاد جیمز سیرز، پزشک متخصص اطفال در جنوب کالیفورنیا، زمانی باید تمرین نظم کنید که مطمئن باشید نتیجه می گیرید. برای مثال اگر ٣٠ دقیقه زمان آزاد دارید، بازی فرزند خود را قطع کنید و به او بگویید که به کمک او احتیاج دارید. اگر کمک کرد، به او اجازه دهید به بازی خود بازگردد. اگر بدخلقی کرد، زمان کافی برای مواجه با او را دارید. اگر این کار را گاهی انجام دهید، او متوجه می شود، زمانی که مادر به او نیاز دارد باید وسایل بازی خود را کنار بگذارد. 


 


روش سوم : بحث های خنثی کننده 


چگونه با فرزندی که فرمانبردار نیست رفتار کنیم؟ تلاشی برای بردن دعوا نکنید. جیم فی نویسنده کتاب "پدر و مادر، عشق و منطق" معتقد است که باید با آنها در برخی موارد یک خطی رفتار کرد. به طور مثال: اگر فرزندتان می گوید: "این اصلاً عادلانه نیست" شما بگویید: "می دانم"، او خواهد گفت: "همه دوستان من این وسیله را دارند" شما بگویید: "می دانم، یا قبلاً چی گفتم" تا بتوانید قوانینی را که قبلاً با او مشخص کرده اید را مشخص کنید. گاهی اوقات بهتر است برای رسیدن به هدف کمتر صحبت کنید.




روش چهارم : برای خودتان زمان بخرید 


ممکن است شنیده باشید که، بهتر است فرزندان خیلی زود نتیجه اعمالشان را ببینید و یا شنیده باشید که والدین هنگام آموزش نظم و انضباط به فرزند خویش باید خیلی آرام باشند. در واقعیت ممکن است شما نتوانید آرامش خود را حفظ کنید. جیم فی، نویسنده، توصیه می کند، قبل از برخورد با موقعیت، باآرام بودن برای خود زمان بخرید. می توانید به فرزندتان بگویید: "کارت بسیار بد بود، من برای تصمیم گیری احتیاج به زمان دارم." زمانی که عصبانیت خود را کنترل کردید، ابتدا با فرزندتان همدردی کنید، سپس عواقب کارش را به او گوشزد کنید. همدردی به فرزند شما این امکان را می دهد تا راحتتر با عواقب کار بد خود کنار بیاید. نیازی نیست بر سر فرزندتان داد بزنید، نیازی نیست عصبانی شوید. اجازه دهید که رفتار نامناسب آنها، مشکل خود آنها باشد. 


 روش پنجم : در مورد قوانین خود مصر باشید 


گاهی اجرای قوانین برای خود والدین به یک چالش تبدیل می شود. در بسیاری موارد دیده شده است، زمانی که فرزندان جواب می دهند و یا حرکت ناشایستی انجام می دهند، والدین فقط رو بر می گردانند. و این موضوع به این دلیل اتفاق می افتد که والدین بر سر قوانین خود مصر نیستند. اگر خودتان مجری قوانین وضع شده از طرف خودتان نباشید، مسلماً آنها را زیر سوال می برید. اگر فرزندان ندانند که باید منتظر چه عکس العملی از سوی والدین خود باشند، هرگز معنی قوانین را نخواهند فهمید. ممکن است گاهی برای خوشحال کردن فرزندتان از حرف خود کوتاه بیایید. همیشه به یاد داشته باشید که برخی محدودیتها به نفع فرزندان شماست. قوانین و ساختار رفتاری در منزل به فرزندان احساس امنیت می دهد که والدین آنها مراقبشان هستند. با بزرگتر شدن فرزندان می توانید برخورد خود را انعطاف پذیرتر کنید. در سنین بین ٩ تا ١٢ سالگی راه گریزی برای آنها بگذارید اما با مراقبت خود شما.


 


روش ششم : الگوی رفتاری خوب 


فرزندان همیشه رفتار شما را زیز ذره بین دارند. شما می توانید هر روز فرزندان خود را نصیحت کنید، اما رفتار شما بیشترین تاثیر را بر روی آنها خواهد داشت. اولین راه یادگیری انسانها تقلید است. اگر می خواهید فرزند شما صادق باشد، خودتان تمرین صداقت کنید. اگر می خواهید فرزندتان مودب باشد، در منزل و در مکانهای عمومی، خودتان باید مودب باشید. حقیقت این است که یاد دادن نظم و انظباط به کودکان کار دشواری است. علی رقم همه تلاشهای شما، روزهای بد و خوب خواهید داشت.


  • صدیقه عباس زاده

چگونه با احساسات کودک برخورد کنیم؟

صدیقه عباس زاده | Friday, 2 Bahman 1394، 05:11 PM


هیچ کس اهمیت نظم و انضباط را انکار نمی کند. به اعتقاد مایکل برودی روانشناس ، آموزش نظم به کودکان، در حقیقت، آموزش تمدن به آنها برای ورود به اجتماع است ، گرچه آنها مرتباً صبر والدین خود را آزمایش می کنند. زمانی که صحبت از آموزش نظم و انظباط به کودکان می شود، باید بدانیم هیچ راه جادویی و سریع برای آن وجود ندارد. اگر فرزندان شما هم نظم پذیر نیستند و به حرفتان گوش نمی دهند، این مقاله را حتماً مطالعه کنید. 


 


روش اول : برای رفتار خوب، جایزه در نظر بگیرید 


زمانی که تنبیه، محور نظم و انضباط باشد، والدین از رفتارهای خوب فرزندان خود غافل می شوند. به اعتقاد میسون ترنر، روانشناس مرکز پزشکی سان فرانسیسکو، شما با رفتارهای مثبت، نتایج بهتری می گیرید تا رفتارهای منفی. تشویق اعمال خوب، رفتارهایی که می خواهید در فرزندان خود تغییر دهید را مورد هدف قرار می دهد، نه کارهایی که می خواهید انجام ندهد. او معتقد است که، نباید که هر بار فرزند شما کار خوبی انجام داد، مقدار زیادی شکلات به او جایزه دهید. کارهای کوچک را با جملاتی مانند: "کارت عالی بود، خیلی خوشحالم که این کار را انجام دادی" و زمانی که کارهای بزرگتری انجام داد مانند: تمیز کردن اتاق، جایزه بهتری و بزرگتری در نظر بگیرید. 


 


روش دوم : قانونهای مشخص داشته باشید 


اگر قوانین شما واضح نباشد، و یا فقط زمانی در مورد قوانین صحبت شود که یکی از فرزندان قانونی را نقض کرد، فرزند شما برای دنبال کردن قوانین دچار مشکل خواهد شد. به گفته برودی رئیس کمیته آکادمی روانشناسی کودکان و بزرگسالان آمریکا، والدین تعیین می کنند که چه توقعی از فرزندان وجود دارد. زمانی قوانین را برای فرزندان خود شرح دهید، که مطمئن باشید می توانید به وضوح با او صحبت کنید و او نیز برای گوش کردن به شما در وضعیت مناسبی قرار دارد. به اعتقاد جیمز سیرز، پزشک متخصص اطفال در جنوب کالیفورنیا، زمانی باید تمرین نظم کنید که مطمئن باشید نتیجه می گیرید. برای مثال اگر ٣٠ دقیقه زمان آزاد دارید، بازی فرزند خود را قطع کنید و به او بگویید که به کمک او احتیاج دارید. اگر کمک کرد، به او اجازه دهید به بازی خود بازگردد. اگر بدخلقی کرد، زمان کافی برای مواجه با او را دارید. اگر این کار را گاهی انجام دهید، او متوجه می شود، زمانی که مادر به او نیاز دارد باید وسایل بازی خود را کنار بگذارد. 


 


روش سوم : بحث های خنثی کننده 


چگونه با فرزندی که فرمانبردار نیست رفتار کنیم؟ تلاشی برای بردن دعوا نکنید. جیم فی نویسنده کتاب "پدر و مادر، عشق و منطق" معتقد است که باید با آنها در برخی موارد یک خطی رفتار کرد. به طور مثال: اگر فرزندتان می گوید: "این اصلاً عادلانه نیست" شما بگویید: "می دانم"، او خواهد گفت: "همه دوستان من این وسیله را دارند" شما بگویید: "می دانم، یا قبلاً چی گفتم" تا بتوانید قوانینی را که قبلاً با او مشخص کرده اید را مشخص کنید. گاهی اوقات بهتر است برای رسیدن به هدف کمتر صحبت کنید.



روش چهارم : برای خودتان زمان بخرید 


ممکن است شنیده باشید که، بهتر است فرزندان خیلی زود نتیجه اعمالشان را ببینید و یا شنیده باشید که والدین هنگام آموزش نظم و انضباط به فرزند خویش باید خیلی آرام باشند. در واقعیت ممکن است شما نتوانید آرامش خود را حفظ کنید. جیم فی، نویسنده، توصیه می کند، قبل از برخورد با موقعیت، باآرام بودن برای خود زمان بخرید. می توانید به فرزندتان بگویید: "کارت بسیار بد بود، من برای تصمیم گیری احتیاج به زمان دارم." زمانی که عصبانیت خود را کنترل کردید، ابتدا با فرزندتان همدردی کنید، سپس عواقب کارش را به او گوشزد کنید. همدردی به فرزند شما این امکان را می دهد تا راحتتر با عواقب کار بد خود کنار بیاید. نیازی نیست بر سر فرزندتان داد بزنید، نیازی نیست عصبانی شوید. اجازه دهید که رفتار نامناسب آنها، مشکل خود آنها باشد. 


 روش پنجم : در مورد قوانین خود مصر باشید 


گاهی اجرای قوانین برای خود والدین به یک چالش تبدیل می شود. در بسیاری موارد دیده شده است، زمانی که فرزندان جواب می دهند و یا حرکت ناشایستی انجام می دهند، والدین فقط رو بر می گردانند. و این موضوع به این دلیل اتفاق می افتد که والدین بر سر قوانین خود مصر نیستند. اگر خودتان مجری قوانین وضع شده از طرف خودتان نباشید، مسلماً آنها را زیر سوال می برید. اگر فرزندان ندانند که باید منتظر چه عکس العملی از سوی والدین خود باشند، هرگز معنی قوانین را نخواهند فهمید. ممکن است گاهی برای خوشحال کردن فرزندتان از حرف خود کوتاه بیایید. همیشه به یاد داشته باشید که برخی محدودیتها به نفع فرزندان شماست. قوانین و ساختار رفتاری در منزل به فرزندان احساس امنیت می دهد که والدین آنها مراقبشان هستند. با بزرگتر شدن فرزندان می توانید برخورد خود را انعطاف پذیرتر کنید. در سنین بین ٩ تا ١٢ سالگی راه گریزی برای آنها بگذارید اما با مراقبت خود شما.


 


روش ششم : الگوی رفتاری خوب 


فرزندان همیشه رفتار شما را زیز ذره بین دارند. شما می توانید هر روز فرزندان خود را نصیحت کنید، اما رفتار شما بیشترین تاثیر را بر روی آنها خواهد داشت. اولین راه یادگیری انسانها تقلید است. اگر می خواهید فرزند شما صادق باشد، خودتان تمرین صداقت کنید. اگر می خواهید فرزندتان مودب باشد، در منزل و در مکانهای عمومی، خودتان باید مودب باشید. حقیقت این است که یاد دادن نظم و انظباط به کودکان کار دشواری است. علی رقم همه تلاشهای شما، روزهای بد و خوب خواهید داشت.



  • صدیقه عباس زاده

تاثیر رسانه ها بر کودکان

صدیقه عباس زاده | Thursday, 1 Bahman 1394، 12:43 AM

تاثیر رسانه ها بر  کودکان


عده ای از مردم، رسانه هایی از جمله سینما و تلویزیون و ماهواره را مسئول سقوط اخلاقیات، فرهنگ و در کل همه چیز می دانند، ولی آیا علت حقیقی این سقوط تنها رسانه ها می باشند؟


عادت تماشاگری

در حال حاضر همه خانواده ها دارای حداقل یک دستگاه تلویزیون هستند. مطالعات نشان می دهد که کودکان 2 تا 11 ساله به طور متوسط 23 ساعت در هفته را صرف تماشای تلویزیون می کنند. کودکان سالیانه ده هزار قتل، جنایت، تجاوز و هتک ناموس، بیست هزار آگهی تجارتی، پانزده هزار مسایل جنسی که تنها 175 مورد آن ها مربوط به جلوگیری از بارداری است در رسانه ها تماشا می کنند. سوال اصلی این است که این همه تماشای تلویزیون چه تاثیری بر کودکان و بر رشد و روابط آن ها خواهد داشت؟

پرستار بچه الکترونیکی

ما فرزندمان را هفته ای بیست و سه ساعت به دست پرستار بچه الکترونیکی به نام تلویزیون می سپاریم، این پرستار بچه به فرزند ما می آموزد که برای حل مشکلات در زندگی از زور و خشونت استفاده شود، می آموزد که آمیزش جنسی بدون عشق بسیار مهیج بوده و عواقب ناخوشایندی هم ندارد. همچنین داشتن آخرین مدل ماشین نشانه خوشبختی و موفقیت است. خیلی از والدین از تاثیر رسانه ها بر روی فرزندانشان نگران هستند ولی رسانه آن چنان قدرتی دارد که مقابله با آن بسیار سخت است و سانسور کردن آن مستلزم صرف وقت زیاد و سعی خیلی زیادتر است. شنیدن موسیقی بسیار مفرح و لذت بخش است اما چگونه می توان کودک را از شنیدن اشعار موهن و مستهجن باز داشت؟ آیا می توان دستگاه تلویزیون و سایر وسایل را دور انداخت و یا به طور دایم مراقب کودکان بود؟ رسانه به دنبال جلب توجه مردم است. هر چقدر توجه مردم را بیشتر جلب نماید پول بیشتری از آگهی های تجارتی کسب خواهد کرد. پس تلویزیون وسیله ای برای آموزش، تهذیب اخلاق و تفریح و سرگرمی نمی باشد.



تاثیر تلویزیون بر کودکان

خشونت و پرخاشگری یکی از تاثیرات عمده تلویزیون، آموزش رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان است. برخی مطالعات نشان می دهد که احتمال تقلید کودکان از مدل های کارتونی خشونت کمتری از مدل های انسانی و واقعی است و در کل تاثیر تصاویر انسانی بیشتر از تصاویر کارتونی است. با این وجود کارتون های خشن نیز آثار منفی دارند. تغییر سریع صحنه ها، جریان فعالیت زیاد بدون توجه به محتوا باعث برانگیختگی حسی ناشی از ارتکاب عمل بدون فکر می شود. برخی از اعمال خشونت آمیز عبارت اند از جنگ، ترور، خیانت، تیراندازی، چاقو کشی، ضرب و جرح، مشت زنی، شکنجه، لگد زدن، خفه کردن، سوزاندن، تجاوز، بی رحمی نسبت به حیوانات، دزدی، حوادث خشونت آمیز و تخریب اموال. کودکان آنچه را می بینند سرمشق قرار می دهند و از آن تقلید می کنند.


عدم تشخیص واقعی و تخیلی بودن تصاویر گاهی کودکان بسیار خردسال تصاویر واقعی از خیالی را تمیز نمی دهند و بر اثر محرک های تهدید کننده مثلا نزدیک شدن گله ای از زنبورها و تغییر شکل های فیزیکی مانند تبدیل انسان به هیولا در هالک شگفت انگیز وحشت زده می شوند. می توان با یاد آوری واقعی نبودن رویدادها تاثیر آن ها را برای کودکان تخفیف داد اما این گونه اطمینان بخشی به کودکان کمتر از هفت سال چندان کمکی نمی کند.

پس بهتر است به جای اینکه فرزندان تان را جهت تماشای تلویزیون یا سایر رسانه ها محدود نمایید، باید به آن ها آموزش دهید تا خودشان صحت درستی آنچه را در رسانه ها تماشا می کنند یا می خوانند و یا می شنوند تشخیص دهند و تفاوت دروغ و خیال پردازی از واقعیت را تشخیص بدهند.


تعامل خانواده تماشای طولانی مدت تلویزیون باعث کاهش تعاملات خانواده، ارتباط اجتماعی و محاورات بین فردی می شود. تعامل در خانواده هایی که بیش از یک دستگاه تلویزیون دارند کاهش می یابد، زیرا والدین چند برنامه متفاوت را در محل های مختلف خانه تماشا می کنند.


 هشدار:

سلایق، عادات و نگرش های شما به تلویزیون بر عادات تماشای تلویزیون فرزندتان تاثیر می گذارد. اکثر برنامه های کودکان بدون حضور والدین دیده می شود در حالی که اکثر برنامه های بزرگسالان با حضور کودکان تماشا می گردد.


کاهش زمان تماشای تلویزیون باعث بیشتر شدن زمان بازی کودکان با یکدیگر، افزایش فعالیت های خانواده، طولانی تر شدن وقت غذا و زمان مطالعه و زودتر به رختخواب رفتن کل اعضای خانواده می گردد.


  • صدیقه عباس زاده